جدول جو
جدول جو

معنی سیم بورد - جستجوی لغت در جدول جو

سیم بورد
نوعی نفرین به معنی در روز سوم عزا، بمیری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیم بر
تصویر سیم بر
کسی که بدنش مانند نقره سفید باشد، سیم تن، سیم بدن، سیمین بدن، سیم اندام، سیمین بر
فرهنگ فارسی عمید
(سَ / سِ وَ)
آنچه که توجبه می آورد. (ناظم الاطباء). آورده شده بوسیلۀ سیل. آنچه که سیل با خود همراه می آورد
لغت نامه دهخدا
(طَ چَ / چِ زَ)
غذائی که دیگری بدان دست زده و از آن خورده باشد. ته مانده. نیم خورده. رجوع به نیم خورده شود:
تشنه را دل نخواهد آب زلال
نیم خورد دهان گندیده.
سعدی.
همچو آب زندگانی نیم خورد خضر نیست
سربه مهر شرم باشد غنچۀ خندان او.
صائب (از آنندراج).
- نیم خورد گذاشتن، به خوراکی دست زدن و قدری از آن خوردن و مقداری به جای ماندن.
- نیم خورد ماندن، نیمه ای بر جای ماندن. برخی از غذا ناخورده ماندن:
خاقانیا چه ماند ترا کاندهش خوری
کانده دلت بخورد و جگر نیم خورد ماند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(مِ زَ)
در موسیقی مقابل سیم سفید در تار و غیر آن. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به آهنگ شود
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
کنایه از زن فاحشه که سیم را از مردمان به چنگ آورد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
رفت و آمد کردن، آمد و شد
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
نفرین به حیوانات به معنی: روز سوم عزا خورده شوی
فرهنگ گویش مازندرانی